به گزارش گروه سیاسی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ اسماعیل هنیه رهبر شماره یک جنبش حماس و فؤاد شکر دومین مرد تاثیر گذار در حزب الله بود که ریخته شدن خون آنها ممکن است زمینه ورود به یک جنگ منطقهای را فراهم کند.
سیاست ترور
اقدام رژیم صهیونیستی به ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و فؤاد شکر فرمانده جهادی حزبالله فواصل زمانی نزدیک به هک تردیدهای زیادی را در مورد زمانبندی و اهداف رژیم صهیونیستی از این ترورها ایجاد میکند.
در این حوادث میبینیم که رژیم صهیونیستی مجدداً بر سیاست ترور متمرکز شده و این نتیجه سفر اخیر بنیامین نتانیاهو نخستوزیر این رژیم به واشنگتن است که در آن دولت بایدن تضمین این ترورها را به تلآویو داد.
رژیم صهیونیستی با این ترورها به دنبال تصویر سازی برای پیروزی خود و نتانیاهو است، چرا که طی ده ماه اخیر نتوانسته پیروزی راهبردی را در عرصه میدان جنگ دست بیاورد و علاوه بر جنگ در غزه، دامنه جنگ به مناطق شمالی نیز کشیده شده است.
احتمالاً ترور هنیه در تهران در چارچوب یک طرح آمریکایی، صهیونیستی و انگلیسی است تا ایران را به نوعی وارد جنگ کند تا شاید بتواند قدرت آن را تحلیل برده و یک تحول جدید در منطقه رقم بزند. پس از ترور شهید هنیه، دولتها و رسانههای غربی در فضاسازی گسترده تبلیغاتی برآن شدهاند تا با برجسته سازی پاسخ نظامی ایران و جبهه مقاومت به این جنایت، در نهایت ظرفیتهای نظامی ایران زمینهساز تشدید بحران در منطقه معرفی کرده و حتی ترورها و جنایات صهیونیستها را نوعی رفتار مشروع در برابر نظامیگری مقاومت معرفی کنند.
این رویکرد دروغین و تبلیغاتی برای نمایش چهرهای تنشساز از مقاومت در حالی است که رایزنیهای گسترده پزشکیان رئیس جمهوری اسلامی ایران و علی باقری سرپرست وزارت امور خارجه با مقامات کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در کنار آنکه عزم و حق ایران برای پاسخگویی به این جنایت را آشکار ساخت، بیانگر ظرفیتهای بالای دیپلماسی ایران در کنار میدان در پیگیری تحولات منطقه و تحقق حقوق حقه خویش در پاسخگویی به تهدیدات و نیز استمرار اراده ایران برای ظرفیت سازی منطقهای و جهانی جهت حمایت از فلسطین و متوقف سازی رژیم جنایتکار صهیونیستی است.
به عبارتی دیگر این رایزنیهای دیپلماتیک نشانگر تعامل و تعادل میان دیپلماسی و میدان در پاسخ بر هر تهدیدی علیه امنیت و تمامیت ارضی ایران در کنار مدیریت و اثر بخشی در تحولات منطقه و نظام بینالملل است که دامنه آن در سطوح منطقهای، فرامنطقهای و سازمانهای بینالمللی را در بر میگیرد. این پختگی و ابتکار همپوشانی میدان و دیپلماسی، بلوغ سیاسی و دفاعی جمهوری اسلامی به دور از رفتارهای هیجانی را نشان میدهد که با تکیه بر ظرفیتهای داخلی و نقش آفرینی جهانی در طول چند دهه محقق شده است.
گسترش دامنه جنگ
رژیم صهیونیستی در جبهه شمالی تلاش کرد از حادثه موشکی مجدل شمس سوء استفاده کرده و آن را به عنوان ضربهای به حزب الله توجیه کند. همچنین حادثه ترور فؤاد شکر را به عنوان ترمیم چهره بازدارندگی خود از زمان جنگ ۲۰۰۶ به کار برد و تلاش کرد بازدارندگی از دست رفته خود را در غزه و بعد از جریان طوفان الاقصی بازیابد.
این دو حادثه میتواند دامنه جنگ را گسترش داده و منطقه را به بویژه در شرایط ملتهب کنونی به سمت جنگ فراگیر سوق دهد. تمامی اطلاعات موجود نشان میدهد که منطقه در سایه سیاستهای تند و بیسابقه راست افراطی در سرزمینهای اشغالی در حالت التهاب قرار دارد و از سوی دیگر ایران و حزب الله آمادگی خود را برای پاسخ نسبت به این ترورها نشان داده اند.
تجربه نشان داده که تلآویو از سالها پیش وقتی قدرت بازدارندگی خود را از دست میدهد، دست به ترور شخصیتهای نظامی و سیاسی در محور مقاومت فلسطین و لبنان میزند. رژیم صهیونیستی به بهانه دفاع از موجودیت و بقای خود رفتار وحشیانهای را در پیش گرفته است و این موضوع نشان میدهد که تل آویو نمیتواند پیروزی را بر اساس مفهوم کلاسیک خود به دست آورد یا سرزمینی را به شکل دائمی اشغال کند، از این رو برای به دست آوردن دستاوردهایی برای خود دست به ترور شخصیتهای سیاسی یا نظامی میزند تا چیزی برای ارائه به جامعه صهیونیستی داشته باشد.
هر چند که جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت از حق قانونی و بینالمللی خویش برای پاسخگویی به تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی کوتاه نخواهند آمد و اجازه نمیدهند که تروریسم صهیونیستی بدون مجازات باقی بماند، اما این امر از مسئولیت نهادهای بینالمللی از شورای امنیت گرفته تا سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری در مجازات رژیم صهیونیستی کم نخواهد کرد. قطعا اگر این سازمان در طول ۱۰ ماه جنگ غزه و نسل کشی فلسطینی رویکردی قاطع در مهار توحش صهیونیستی صورت داده بودند امروز منطقه شاهد چنین وضعیت بحرانی و شکنندهای نبود و رژیم صهیونیستی جرات چنین جنایاتی را در نقض حریم یک کشور و ترور شخصیتی مردمی و جهانی همچون شهید هنیه را به خود نمیداد.
نقش سازمانهای بینالملل
امروز سازمانها و نهادهای بینالمللی در میان دو گزینه قرار دارند یا انکه همچنان به سیاستهای انفعالی در قبال فلسطین و جنایات رژیم صهیونیستی ادامه دهند و زوال جهانی خویش را تسریع کنند و یا اینکه در جهت درست تاریخ قرار گیرند و با محکوم سازی و بازخواست عملی تروریسم صهیونیستی و حامیانش برای بازگرداندن اعتبار از دست رفته خود اقدام کنند.
از نگاه تاریخی نیز روند این ترورها سی سال است که رو به افزایش است و در طول این سالها از یک سیاست حاشیهای به یک سیاست محوری تبدیل شده است. تل آویو با این سیاست میخواهد اعتماد و اطمینان را به جامعه صهیونیستی بازگرداند و وانمود کند که تلآویو گرچه در عملیات طوفان الاقصی شکست خورده، اما قدرت هدف قرار دادن رهبران مقاومت فلسطین و لبنان را دارد.
هر چند که دولتهای غربی با واژگانی همچون بیاطلاعی از طرح ترور شهید هنیه، ادعای تایید نکردن ترور هنیه توسط تل آویو، لزوم خویشتنداری طرفهای درگیر در منطقه، تلاش برای برقراری آتش بس به رغم ترور هنیه و... بر آن بودهاند تا نقش خود را در این ترور مبرا سازند اما سابقه این کشورها در طول ۱۰ ماه جنگ غزه و دهها میلیارد دلار کمک نظامی و اطلاعایشان به صهیونیستها، کف زدنهایشان در کنگره برای نخست وزیر تروریستها، اقدام آنها در معرفی گروههای ازادی بخش و مردم نهاد همچون حماس به عنوان تروریسم و تاکیدشان بر حذف آن از غزه و... مشوقهای عملی برای تروریسم دولتی صهیونیستی بودهاند که نتیجه آن شهادت دهها هزار فلسطینی از جمله شهید هنیه است.رویهای که حتی غربیها در واکنش به تروریسم دولتی صهیونیستی و ترور شهید هنیه نیز از آن عدول نکرده و بار دیگر حمایت خویش را از این رژیم عنوان داشتند.
پای آمریکا در میان است
کاخ سفید در بیانیهای درباره تماس تلفنی جو بایدن و نتانیاهو گفت: «رئیسجمهور درباره تلاشها برای تقویت امکانات دفاعی اسرائیل در برابر تهدیدها، از جمله تهدید موشکهای بالستیک و پهپادها، صحبت کرد. این شامل استقرار تازه نیروهای نظامی آمریکا میشود» در رویکردی حمایتی از رژیم صهیونیستی و بدون محکوم سازی این جنایت، بلینکن وزیر خارجه آمریکا از تمامی طرفها در منطقه خواست تا اقدامات تحریکآمیز را متوقف کرده و به دنبال ایجاد آتشبس در غزه باشند.
رابرت وود سفیر و معاون نمایندگی آمریکا در سازمان ملل گفت: اسرائیل حق دارد از خود در برابر حملات حزب الله و دیگران دفاع کند. باربارا وود وارد سفیر و نماینده دائم انگلیس در سازمان ملل نیز گفت: ما از حق اسرائیل برای دفاع از خودش حمایت میکنیم. نماینده فرانسه در سازمان ملل نیز در این نشست شورای امنیت گفت: ما خواستار خویشتنداری در سراسر خاورمیانه و دور شدن از هرگونه تشدید تنش نظامی هستیم.
سناریوهای احتمالی
پس از ترور اسماعیل هنیه و فواد شکر دو سناریو مطرح است؛
سناریو اول اینکه نتانیاهو میخواهد از طریق راهکار ترور به افکار عمومی نشان دهد که در محقق ساختن اهدافش مصمم است و این ترورها تصویری از یک پیروزی است.
سناریو دوم اینکه نتانیاهو و شرکای وی این اقدام را فرصت خوبی برای احیای بازدارندگی از دست رفته خود میدانند و قصد دارند همچنان به این سیاست ادامه دهند.
سوالی که اینجا مطرح است این است که آیا این ترورها برای اقناع افکار عمومی رژیم صهیونیستی به عنوان پیروزی کافی است؟
بر اساس سناریوی اول، افکار عمومی جامعه صهیونیستی در تقابل با این ترورها به دو قسمت تقسیم میشود، اول اینکه این ترورها در افکار عمومی صهیونیستها تاثیر میگذارد و تصویر شکست تل آویو در هفتم اکتبر را تغییر میدهد. برخی رفتارها در داخل سرزمینهای اشغالی بعد از ترورهای اخیر این برداشت را ایجاد میکند.
اما بخشی دیگر از جامعه صهیونیستی، موسسات امنیتی و نظامی آنها واقعیت را از دو جنبه اطلاعاتی و استراتژیک درک میکنند و معتقدند ترورها گرچه انتقام جویانه و تاثیرگذار است، اما تاثیری در اقدامات مقاومت و آینده منطقه ندارد.
آنها معتقدند این ترورها تاثیر راهبردی در بلند مدت بر نیروی مقاومت و جنگ آنها برضد رژیم صهیونیستی ندارد، بلکه این مساله یک بازدارندگی تاکتیکی به شمار میرود و فقط برای ارائه چهرهای انتقام جویانه در افکار عمومی جامعه صهیونیستی قابلیت مصرف دارد.
از لحاظ تاریخی رژیم صهیونیستی طی ۵۰ سال گذشته شخصیتهای فلسطینی و حتی لبنانی مختلفی را ترور کرده اما تجربه نشان داده این سیاست شکست خورده است و تاثیری ندارد چرا که مقاومت فلسطین و لبنان به سرعت فرماندهان جدید تولید و جایگزین میکند.
سناریوی دوم این است که تلآویو پس از این دو ترور میخواست پیامی را به منطقه برساند و آن این که برای یک درگیری گسترده در هر سناریو محتمل آماده است.
رژیم صهیونیستی با انجام این ترورها به مقاومت چنگ و دندان نشان داده و نتانیاهو منطقه را به لبه پرتگاه کشاند و آن را در برابر یک درگیری گسترده قرار داد، اما ظاهراً فراموش کرده که در تحقق دستاوردهای خود شکستی سنگین خورده و بعد از گذشت ۳۰۰ روز از جنگ نتوانسته اسیران خود را آزاد کند و در جبهه شمالی با لبنان هم شکست خورده و در مقابله با پهپاد های یمنیها هم با شکست مواجه شده است.
نتیجه آن که منطقه در برابر فصل جدیدی از تحولات است که یا به سمت یک درگیری گسترده میرود و یا به سمت یک توافق نهایی و فراگیر. اما در هر صورت این دو ترور نشان داد که گردنکشی رژیم صهیونیستی آیندهای ندارد و اشغالگران با وجود تمامی جنایتهایی که علیه فلسطینیها انجام میدهند، رو به زوال هستند.
گزارش از عرفان عباسی